وبلاگ موعود
وبلاگ موعود

وبلاگ موعود

گلبرگ های مهدوی 11) سفیانی،نفس زکیّه،سید خراسانی،شعیب بن صالح،یمانی و دجّال


   سفیانی، نفس زکیّه، سید خراسانی، شعیب بن صالح، یمانی و دجّال کیستند؟

 

1) سفیانی کیست؟

   آنچه از روایات استفاده می شود این است که پیش از قیام قائم (عج) مردی از نسل ابوسفیان در منطقه شام خروج می کند و بخش گسترده ای از سرزمین های اسلام را به تصرف خویش در می آورد. شهرها را از دمشق تا زوراء (بغداد)، کوفه و مدینه را ویران می کند. سپس بیش از سیصد هزار نفر از سپاهیان او به قصد خراب کردن خانه خدا و کشتار مردم مکّه، حرکت کرده و چون به سرزمین بیداء رسیدند، صدایی بلند شده می گوید: ای سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو بر و آنها را هلاک کن. در این حال، زمین شکافته شده و تمام جمعیت را در کام خویش فرو می برد و جز دو نفر از آنها کسی زنده نمی ماند. سرانجام سفیانی بدست یکی از سپاهیان حضرت مهدی (عج) دستگیر می شود و وی را به قتل می رسانند.

   امام صادق (ع): آنگاه در این موقع که حضرت قائم (عج) در مسجدالحرام و در کنار کعبه تشریف فرما هستند، مردی که صورتش به عقب برگشته است وارد می شود و در حضور حضرتش می ایستد و عرض می کند؛ من بشیر هستم و یکی از ملائکه به من امر فرموده است که خدمت شما شرفیاب شوم و به هلاکت لشکریان سفیانی شما را بشارت دهم، آری همه آنها در سرزمین بیداء در زمین فرو رفتند. امام قائم (عج) می فرمایند: جریان خودت و برادرت را بیان کن. عرض می کند: من و برادرم در لشکر سفیانی بودیم، که شهرها را از دمشق تا زوراء (بغداد) ویران کردیم و نیز شهر کوفه را، آنگاه به مدینه آمدیم و این شهر را نیز در هم کوبیدیم و منبر مسجد نبوی را خرد کردیم و مرکب های سواری خود را در روضه نبوی بستیم و آنها آنجا را آلوده کردند، سپس از مدینه با سپاهی مجهّز که بیش از سیصد هزار نفر جمعیت بود به قصد خراب کردن خانه خدا یعنی کعبه حرکت کردیم و نیز کشتار مردم مکه در برنامه کار ما بود، چون به سرزمین بیداء رسیدیم، لَختی در آنجا توقف کردیم، ناگاه صدایی بلند شد که گفت:« ای سرزمین بیداء! ستمگران را در کام خویش فرو بر و آنها را هلاک کن.» در این حال، زمین شکافته شد و تمام جمعیت را در کام خویش فرو برد. به خدا سوگند! جز من و برادرم کس دیگر نماند. در این موقع فرشته ای نمایان شد و به صورت من وبرادرم آنچنان کوبید که صورت ما به عقب برگشت و به برادرم دستور داد و فرمود: ای نذیر! برو و خبر هلاکت لشکریان و نیز خبر ظهور مهدی آل محمّد (عج) را به سفیانی برسان و به او بگو خداوند در سرزمین بیداء تمام سپاهیانت را نابود کرد و آنان در دل زمین فرو رفتند. و نیز به من فرمود: ای بشیر! برو به مکّه و خودت را به حضور مهدی (عج) برسان و عرض کن؛ بشارت باد شما را که خداوند لشکر سفیانی را از بین برد و در خدمت آن حضرت توبه کن، که او توبه ات را می پذیرد. آنگاه حضرت دست مبارکش را به صورت او می کشد و به حالت اول بر می گردد، وی با آن حضرت بیعت می کند و همراه ایشان خواهد بود. (بحارالانوار ج53 ص10 – غیبت نعمانی ص208) 

 

2) نفس زکیّه کیست؟

   امام صادق (ع): قائم (عج) به یاران خود می فرماید؛ ای دوستان من، اهل مکّه مرا نمی خواهند، ولی من برای اتمام حجّت، نماینده خود را به سوی آنان می فرستم، تا آنگونه که شایسته من است بر آنها حجّت را تمام کند...

   پانزده شب پیش از ظهور، حضرت مهدی (عج) جوانی از یاران و خویشان خود را جهت ایراد بیانیه ی خود به سوی اهل مکّه اعزام می دارد، اما طولی نمی کشد، بعد از نماز درحالیکه پیام حضرت مهدی (عج) و یا فرازهایی از آن را برای مردم می خواند، دشمنان به او حمله ور شده و به طرز وحشیانه ای وی را در داخل مسجدالحرام بین رکن و مقام به قتل می رسانند و این شهادت فجیع در آسمان و زمین اثر می گذارد.

   چون این خبر به اطلاع امام می رسد، به یاران خود می فرماید: نگفتم به شما که اهل مکه ما را نمی خواهند؟! یاران، حضرت را رها نمی کنند، تا آنکه قیام می نماید و از کوه طوی با سیصد و سیزده نفر به تعداد رزمندگان جنگ بدر، فرود می آید تا آنکه وارد مسجدالحرام شده و در مقام ابراهیم، چهار رکعت نماز می گذارد و آنگاه به حجرالاسود تکیه می دهد و پس از حمد و ستایش خدا و ذکر نام و یاد پیامبر (ص)، لب به سخن می گشاید، به گونه ای که کسی از مردم چنین سخن نگفته باشد. (عصر ظهور ص312)


3) سید خراسانی و شعیب بن صالح:

   این دو شخصیت از یاران حضرت مهدی (عج) بوده و مقارن ظهور آن حضرت از ایران ظاهر می شوند و در نهضت ظهورش شرکت می جویند.

   در آن زمان، ایرانیان درگیر جنگی نابرابر با دشمنان خویش اند و در اثر طولانی شدن آن جنگ، سید خراسانی را به عنوان سرپرستی امورشان انتخاب می نمایند، گرچه وی به این امر چندان رغبتی نشان نمی دهد، اما با اصرار زیاد آنان می پذیرد و زمانی که رهبری ایرانیان را پذیرفت، با ایجاد وحدت کلمه در صفوف نیروهای مسلّح ایرانی، سردار رشید خود شعیب بن صالح را به فرماندهی کل نیروهای مسلّح، تعیین می کند.

   وی همزمان با خروج سفیانی و یمانی ظاهر می شود و نیروهای خود را به سوی عراق اعزام می دارد که سپاهیان سفیانی را شکست می دهند و نیروهای مستقر در شام خود را پیش رانده و در همان زمان از دو جناح عراق و شام، آماده پیشروی بزرگ به سوی فلسطین و قدس می شوند و ... (عصر ظهور ص266 به بعد)

   امیرالمؤمنین (ع): در این موقع سفیانی از کوفه قصد حمله به خراسان را دارد و مردم خراسان در طلب حضرت مهدی (عج) به حرکت در می آیند و با سید هاشمی ملاقات می کنند درحالیکه پرچم های سیاه در اهتزاز است، پیشاپیش سپاه، شعیب بن صالح قرار گرفته و در جایی به نام اصطخر نبرد شدیدی در می گیرد که لشکریان سفیانی از بین می روند و ... (الحاوی للفتاوی ص372)

 

4) یمانی کیست؟

   آنچه از روایات استفاده می شود این است که قبل از ظهور حضرت مهدی (عج) انقلابی در یمن رخ می دهد که زمینه ساز ظهور آن حضرت است، نام رهبر آن در روایات معروف به یمانی می باشد و روایتی نام وی را حسن و یا حسین یاد می کند. وی یکی از رهبران بر حق است که به حمایت حضرت  مهدی (عج) خروج می کند و با سفیانی می جنگد، قیام او یکی از علائم حتمیّه به شمار می آید.

   امام صادق (ع): در میان پرچم ها هدایت کننده تر از پرچم یمنی وجود ندارد، چرا که پرچم حق است و شما را به سوی صاحبتان دعوت می کند، وقتی یمنی قیام کند فروش اسلحه به مردم حرام است و آنگاه که خروج کند به سوی او بشتاب، که پرچم او پرچم هدایت است و بر هیچ مسلمانی، سرپیچی از او جایز نیست و اگر کسی چنین کند از اهل آتش خواهد بود، زیرا که او مردم را به حق و به راه مستقیم دعوت می کند. (بشارة الاسلام ص93)

 

5) دجاّل کیست؟

   در آخرالزمان و نزدیک ظهور حضرت مهدی (عج) شخصی پیدا خواهد شد که در دروغ گویی و حقّه بازی سرآمد اقرانش می باشد و بر تمام دجال های گذشته برتری دارد. با ادّعاهای پوچش گروهی را گمراه می کند، چنین جلوه می دهد که حیات و آب و نان مردم بدست اوست، مردم به طوری اغفال می شوند که گمان می کنند آسمان و زمین در اختیار اوست، کارهای خوب را بد و کارهای بد را خوب معرفی می کند، بهشت را جهنّم و جهنّم را بهشت جلوه می دهد و کفرش بر هر بی سواد و با سوادی واضح است.

   در برخی روایات اینگونه آمده است که: او مردی است کافر، یک چشم بیشتر ندارد (چشم چپ)، آن هم در وسط پیشانیش واقع شده و مانند ستاره ای می درخشد، در پیشانی وی نوشته شده «کافر» است. بر الاغ سفیدی سوار می شود که هر گامش یک میل است، با صدایی که تمام جهانیان می شنوند ندا می کند:« من خدای بزرگ شما هستم که شما را آفریده، روزی می رسانم، به سوی من بشتابید.» (مهدی موعود ص965 – سنن ابی داود ج2 ص212 – صحیح مسلم ج1 ص46 به بعد – بحارالانوار ج52 ص193 به بعد)

   رسول خدا (ص) روایتی نقل کرده که به شرح اعمال نابخردانه و باطل دجّال می پردازد از جمله آنکه: او ادّعای خدایی می کند و هفتاد هزار یهودی، زنازاده و دائم الخمر و رامشگر و بازیگر و برخی از عرب ها و زن ها به او می گروند، از جمه کارهای او آزاد کردن زنا و هم جنس بازی به طور علنی است، همین طور یارانش انواع و اقسام زشتی ها را انجام می دهند، او بسیاری از مناطق زمین را تسخیر می کند، گرچه به مکّه و مدینه و حرم امامان دسترسی نخواهد یافت و پس از آنکه در طغیان و سرکشی افراط کرد و زمین از ستم او و یارانش لبریز شد، کسی که حضرت عیسی (ع) پشت سرش نماز می خواند (مهدی) او را خواهد کشت. (منتخب الاثر ص480)

   دجّال را در زبان های فرانسه و انگلیسی آنتی کراست که به معنی دشمن و ضد مسیح است، نامیده اند.



منبع: کتاب گلبرگ های مهدوی (محمدجواد مهری)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد