وبلاگ موعود
وبلاگ موعود

وبلاگ موعود

تشرف یافتگان2) مقدّس اردبیلی

Image result for ‫تشرف مقدس اردبیلی‬‎


   علّامه مجلسی از گروهی و آنان، از سیّد میر علّام نقل کرده اند که؛

«در ساعت های آخر شب، در صحن امیرالمومنین بودم؛ دیدم {در خلوت شب} مردی به سوی مرقد می آید. به او نزدیک شدم، دیدم مقدّس اردبیلی است. خود را به او نشان ندادم و مراقب او بودم. او به درب حرم {که بسته بود} رسید، اما با رسیدن او، درب گشوده شد و وی وارد حرم شد. اما با کسی حرف می زد و سپس از حرم خارج شد و درب ها بسته شد. مقدّس اردبیلی به سوی مسجد کوفه حرکت کرد و من نیز {به طوری که او مرا نبیند} از پس او روان شدم. وارد مسجد کوفه شد؛ به سوی محراب شهادت رفت و مدّتی درنگ و سپس به سوی نجف برگشت.

   در میانه راه، من سرفه کردم؛ او متوجه من شد و فرمود: میر علّام تو هستی؟! پاسخ دادم: آری. گفت: چه می کنی؟ گفتم: من از همان لحظات ورود شما به حرم مولا، تاکنون با شما بودم. شما را به صاحب این قبر سوگند، مرا از آنچه برایتان پیش آمده با خبر سازید! گفت: اگر تعهّد کنی تا زنده ام به کسی نگویی، حقیقت را به تو می گویم. من تعهّد دادم؛ او گفت:

   من در مسائل پیچیده علمی-فقهی آمدم از روح بلند مولا، پاسخ بگیرم؛ هنگامی که به حرم رسیدم، درها گشوده شد؛ ولی ندایی از جانب قبر آمد که برو مسجد کوفه، سوال خود را از مهدی (عج) بپرس! به سرعت به مسجد کوفه آمدم؛ نزدیک محراب رفتم. حضرت آنجا نیایش می کرد. مسائل خود را پرسیدم و ایشان پاسخ گفتند. اینک به خانه خویش برمی گردم.» (بحارالانوار، ج52، ص175)

 

منبع: کتاب از ظهور تا پیروزی حضرت مهدی (عج) – مولف: سید حسین تقوی