وبلاگ موعود
وبلاگ موعود

وبلاگ موعود

تشرف یافتگان1) علامه حلی


علّامه حلّی در حضور حضرت مهدی (عج)

   آیة الله سیّد محمد مجاهد {صاحب مناهل الفقه} از خط علّامه حلّی نقل می کند که؛

   «علّامه حلّی که در حلّه ی عراق ساکن بود، هر شب جمعه به کربلا می رفت؛ یکی از شب های جمعه، هنگامی که بر مرکب سوار بود و تازیانه ای در دست داشت در میانه راه به شخصی برخورد کرد و با ایشان همراه شد. آن شخص مساله ای مطرح کرد؛ علّامه فهمید که وی مردمی عالم است؛ لذا بعضی از مشکلات علمی را از ایشان سوال کرد؛ تا این که مساله ای مطرح شد و آن شخص، برخلاف نظر علّامه فتوا داد.

   علّامه گفت: این فتوا بر خلاف اصل و قاعده است؛ دلیل و روایتی هم نداریم.

   آن جناب فرمود: دلیل، آن حدیثی است که در کتاب تهذیب شیخ طوسی نوشته شده است. علّامه گفت: چنین حدیثی را در تهذیب ندیده ام؛ آن مرد گفت: در کتاب تهذیب شما، در فلان صفحه و سطر، این حدیث آمده است.

   علّامه با خود گفت: شاید این شخص، مولایم مهدی باشد؛ لذا برای اینکه روشن شود –درحالیکه تازیانه از دستش افتاد- پرسید: آیا ملاقات با حضرت صاحب الزمان امکان دارد؟ این شخص، خم شد و تازیانه را برداشت و با دست خود آن را در دست علّامه گذاشت، سپس در جواب فرمود:

   چطور نمی توان دید و حال آنکه الآن دست او در دست تو می باشد؟

همین که علّامه این کلام را شنید، بی اختیار خود را از مرکب انداخت تا پای مبارک امام را ببوسد؛ آنچنان محو عشق مولا شد که بیهوش گشت.

   وقتی به هوش آمد، آن حضرت را ندید؛ افسرده شد. وقتی به خانه برگشت کتاب تهذیب را دید؛ حدیث را پیدا کرد و در حاشیه کتاب نوشت: این حدیثی است که مولایم -صاحب الامر- مرا بدان خبر دادند.»

   مرحوم سیّد محمد مجاهد {صاحب مناهل} می گوید: من همان کتاب را دیدم؛ در حاشیه آن به خط علّامه، مضمون این جریان را مشاهده کردم. (دارالسّلام ص171 – برات ولی عصر ص131)


منبع: از ظهور تا پیروزی حضرت مهدی (عج) - مولف: سید حسین تقوی